سیستم ایمنی مصنوعی(AIS)
سيستم هاي وفقي كه با الهام از ايمونولوژي نظري و توابع، اصول و مدل هاي ايمني مشاهده شده به وجود آمدهاند و برای حل مسائل مورد استفاده قرار میگیرند.
دي كاسترو و تيميس تعريف بالا را براي AIS برگزيده اند و سه نكته را برشمردند كه در هر الگوريتم ايمني مصنوعي بايد لحاظ شود:
1. در هر الگوريتم ايمني مصنوعي، حداقل بايد يك جزء ايمني مانند لنفوسيت ها وجود داشته باشد.
2. در هر الگوريتم ايمني مصنوعي بايد ايده اي برگرفته از بيولوژي نظري يا تجربي استفاده شود.
3. الگوريتم ايمني مصنوعي طراحي شده بايد به حل مسئله اي كمك كند.
بر اساس اين سه ضابطه، ديكاسترو و تيميس، اولين الگوريتم هاي ايمني مصنوعي را در سال 1986 طراحي كردند. در همان سال فارمر مدلی برای تئوری شبکه ایمنی ارائه کرد و بر اساس این مدل اعلام کرد که "سیستم ایمنی قادر به یادگیری، به خاطر سپردن و تشخیص الگوست." بعد از ادعای فارمر، توجه به AIS به عنوان یک مکانیزم یادگیری ماشین شروع شد. پس از آن به تدریج AIS، در زمینههای مختلف وفق پذیر و جذاب بودن خود را نشان داد. سیستم ایمنی علاوه بر توانایی تشخیص الگو، صفات دیگری از قبیل یادگیری، حافظه، خود سازماندهی و از منظر مهندسی، خصوصیات دیگری مانند تشخیص بیقاعدگی، تحمل خطا، توزیعپذیری و مقاومت بالا نیز دارد که در صورتی که AIS به طور صحیح ایجاد شود، AIS هم دارای این ویژگیها خواهد بود.
از زمان آغاز بحث AIS، این سیستم برای اهداف متنوعی به کار گرفته شده است میتوان اکثر این کاربردها را تحت سه عنوان بزرگ دستهبندی کرد. این سه عنوان عبارتند از:
1. تشخيص بي قاعدگي
2. بهينه سازي
3. داده كاوي (كلاس بندي ، خوشه بندي و ...)